حیوان آزاریک بیمار روانی است

با حیوانات مهربان باشیم:بسیاری از حیوانات خانگی و غیره توسط افرادی که دارای بیماری های روانی خطرناک هستند مورد آسیب های جدی قرار می گیرند.

بسیاری از افراد که وقتی زورشان به یکدیگر نمی‌رسد، عصبانیت‌شان را بر سر یک حیوان بی‌زبان بی‌گناه خالی می‌کنند و می‌خواهند با آزار آن حیوان، طرف مقابل را عصبانی و ناراحت کنند و از او انتقام بگیرند.
بحرانی به نام «حیوان‌آزاری»! گروکشی و گروگان‌گیری در تاریخ روابط انسانی هم در بُعد فردی و هم اجتماعی و سیاسی یک روش برای رسیدن به هدف است.
سارقی کودک یک خانواده سرمایه‌دار را می‌رباید و در ازای آزادی‌اش، پول قلمبه‌ای را طلب می‌کند.
یا این‌که یک گروه تروریستی علیه یک دولت، گروگان‌گیری می‌کند و مسئولان دولتی را تهدید به شکنجه و آزار گروگان فوق می‌کند.
اما حالا و در دوران مدرن که آدم‌ها حیوانات را پس از اهلی‌کردن، خانگی کرده‌اند، گروگان‌گیری و گروکشی به حیطه این موجودات کشیده شده و انتقام‌گیری‌های بین آدم‌ها با آزار آن‌ها انجام می‌شود.

یک اختلال در شخصیت

نحوه برخورد هر فرد با یک موجود زنده که از یک‌سو هیچ دخالت یا نسبتی با مشکلات انسان ندارد و از سوی دیگر توان دفاع از خود را نیز ندارد، از چند منظر قابل بحث است. روانشناسان معتقدند حیوان‌آزارها از نوعی اختلال شخصیت رنج می‌برند و یکی از علائم هشداردهنده شناسایی اختلالات روان در انسان‌ها، شکنجه و کشتار حیوانات است؛ رفتاری که به آن «جنون حیوان‌آزاری» و به عبارت دیگر لذت‌بردن از تماشای درد و شکنجه حیوانات می‌گویند.

به گفته آن‌ها، حیوان‌آزارها چون به ‌لحاظ روانی طبیعی نیستند؛ به‌طور یقین دچار مشکلات شخصیتی دیگری نیز هستند و اغلب، حتی در خانه‌های خودشان، به آزار و اذیت افراد خانه، مخصوصا کم سن‌وسال‌ترها و آن‌هایی می‌پردازند که قدرت دفاع از خود را ندارند.

نداشتن کرامت انسانی

گاهی این حرکات با این هدف است که افراد با شخصیت‌های سرخورده که خود نیز به‌طور قطع تحت «خشونت» بزرگ شده‌اند و کرامت نفس‌شان لگدمال شده و تحقیر شده‌اند، می‌خواهند خودشان را بزرگ نشان داده و از فرد مقابل، انتقام‌گیری کرده یا باج بگیرند. این‌ها دارای عقده‌های روحی ـ روانی هستند که آن‌را بر افراد ضعیف‌تر از خود تخلیه می‌کنند. آن‌ها با این کار حس می‌کنند خیلی قوی هستند و حقارت خود را پشت این احساس مخفی می‌کنند.

طغیان عقده‌های روانی

روانشناسان می‌گویند افرادی که اقدام به حیوان‌آزاری می‌کنند فرایندی را طی کرده‌اند تا به این درجه از نابهنجاری رسیده‌اند. پروین ناظمی، روانشناس در این‌باره معتقد است: «حیوان‌آزارها حتی به‌جز این رفتارها، مشکلات شخصیتی دیگری هم دارند. برای نمونه می‌خواهندخودشان را بزرگ نشان دهند یا وقتی زورشان به کسی نمی‌رسد، عقده‌هایشان را روی ضعیف تر از خودشان نشان می‌دهند و سراغ حیوانات بی‌دفاع می‌روند و با این‌ کار حس می‌کنند خیلی قوی هستند و حقارت‌شان پشت این احساس پنهان می‌شود؛ درحالی‌که در اصل، حیوانات، همسایگان ما در این کره خاکی هستند. مادر یک گربه هم یک مادر است، یک انسان با روانی سالم هرگز به فکر آزار یک بچه گربه نمی‌افتد.»
عدم جرم‌انگاری حیوان‌آزاری و نبود قانون لازم

پروین ناظمی، روانشناس در ادامه یکی از علت‌های مهم شیوع حیوان‌آزاری در جامعه را «نبود قانون مدون برای حمایت از حیوانات» و «عدم جرم‌انگاری حیوان آزاری» عنوان می‌کند.

او می‌گوید: «با توجه به وقوع حوادث و جنایات در قالب حیوان‌آزاری، مراجع قضایی صرفا نباید به جریمه‌های نقدی و حبس اکتفا کنند؛ بلکه با ارجاع مجرمان به روانشناسان و روانپزشکان و درمان مشکلات روانی آن‌ها، جلوی عواقب بعدی ماجرا را بگیرند.»

این روانشناس یادآوری می‌کند: «براساس بررسی‌ها و آمارها، بسیاری از مجرمان خطرناک سابقه حیوان‌آزاری در دوران کودکی داشته‌اند. بنابراین بعید نیست یک بیمار حیوان‌آزار به‌جای حیوان، یک بچه، زن یا یک مرد را هدف قرار دهد و دست به اعمال خشونت‌آمیز و قتل‌های فجیع بزند. در این میان نباید فراموش کنیم ممکن است این افراد از لحاظ ظاهری، شخصیتی متعادل داشته باشند؛ اما حیوان‌آزاری دلیل موجهی بر بیماری آن‌هاست؛ هر چند در بیشتر موارد، فرد حیوان‌آزار، به‌ویژه در معاشرت‌های مداوم، تعادل روانی ندارد.»

ناظمی تاکید می‌کند که چنین فردی، یک بیمار مبتلابه اختلالات روانی به حساب می‌آید حال می‌خواهد خفیف یا شدید باشد. چنین فردی، نیازمند دارودرمانی همراه با گذراندن جلسات روان‌درمانی است.

نه به حیوان ازاری

زمینه‌ای برای جنایات آینده

آمارها نشان می‌دهد حدود ۹۰درصد از جنایتکاران، در کودکی از شکنجه دادن و کشتن حیوانات لذت می‌بردند که این موضوع در سابقه قتل‌های زنجیره‌ای توسط کارشناسان تایید شده است.
همچنین تحقیقات نشان می‌دهد بیشتر قاتلان زنجیره‌ای یا افرادی که رفتارهای خشونت‌آمیز در مقابل همنوعان خود داشته‌اند در کودکی و نوجوانی و حتی بزرگسالی، در معرض خشونت‌های بسیار شدید و حتی تجاوز قرار گرفته‌اند.

به همین دلیل در کشورهای توسعه‌یافته این رفتار جرم تلقی می‌شود و برای آن مجازات در نظر می‌گیرند؛ چراکه این نوع خشونت‌ها در صورت عدم پی‌گیری و درمان نشدن، تهدیدی جدی برای سلامت روانی جامعه محسوب می‌شود.

به گفته روانشناسان، شخصی که مرتکب شکنجه‌های فجیع و دردناک حیوانات می‌شود از درجه شدیدی از «زوسادیسم» رنج می‌برد و علاوه بر دارودرمانی و رفتاردرمانی، باید در مراکز درمانی بستری شده و مدتی طولانی، تحت درمان باشد.

با این همه تمام نظریه‌های جامعه‌شناسی بر این باورند که قوانین به تنهایی نمی‌توانند از عهده منع حیوان‌آزاری یا هر نوع بزه دیگر برآیند و باید همراه با تدوین، تصویب و اعمال قانون، به جامعه آموزش داده شود.

در این راه، سازمان‌های مردم ‌نهاد و کنشگران فعال حوزه حقوق حیوانات، می‌توانند قدم‌های بزرگی را برای آموزش رفتار درست با حیوانات به گروه‌های مختلف شهری و روستایی بدهند و نقشی موثر در راستای کاهش حیوان‌آزاری در جامعه ایفا کنند./همشهری آنلاین

 

0 پاسخ ها

دیدگاه خود را ثبت کنید

آیا می خواهید به بحث بپیوندید؟
در صورت تمایل از راهنمایی رایگان ما استفاده کنید!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *